چهارشنبه سوری یکی از زیباترین شب های ایرانیان از زمان باستان تاکنون است. در این شب باید آتشی روشن کرد و گرداگرد آن حلقه زد و با آوازخوانی و آهنگ نواختن، لحظاتی را با شادی و نشاط گذراند. اما متاسفانه بسیاری از مردم از اصل این سنت ها دور شده اند و با آتش بازی های خطرناک هم برای خود و هم برای دیگران خطرات و آسیب ها و صدماتی را ایجاد نموده اند.
همواره شب چهارشنبه سوری مالامال از اتفات ناخوشایندی است که با دیدن انها اشک هر انسانی جاری می شود. اما واقعاً چه دلیلی دارد که یک شب زیبا را برای خود و سایرین به بدترین شب تبدیل کنیم؟ آیا صدای ترقه ها و انفجارهای مهیب تا این اندازه لذت بخش است که در نزدیکی عید خود و دیگران را راهی بیمارستان نماییم؟
خبری در سراسر فضای مجازی منتشر شده است که همراه آن ویدیویی دست به دست شده که ادعا می شود، فیلم آتش سوزی در یک مغازه ترقه فروشی در کرمان است. اما آیا این فیلم واقعی است؟ چه اتفاقی رخ داده؟ آیا این حادثه مجروح هم داشته است؟
آیا این ویدیو واقعی است؟
طبق گفته رضا میرزایی مدیرعامل سازمان آتشنشانی و خدمات ایمنی شهرداری کرمان، خوشبختانه چنین حادثهای در شهر کرمان رخ نداده است و این آتش سوزی مغازه ترقه فروشی روسیه مربوط به یک کارخانه ترقهسازی در کشور روسیه است که بهعنوان انفجار مغازه ترقه فروشی در کرمان در شبکههای مجازی در حال انتشار است.
با توچه به گفتههای رضا میرزایی، میتوانیم از جعلی بودن این ویدیو اطمینان حاصل کنیم. خوشبختانه ویدیوی آتش سوزی در کرمان جعلی بوده است، اما همچنان شب چهارشنبه سوری حوادث زیادی را به همراه داشته است. پس بهتر است تا در شب چهارشنبه سوری احتیاط بیشتری به خرج داده و از حوادث غیرقابل برگشت جلوگیری کنیم.
تاریخچه چهارشنبهسوری
قدیمیترین اشاره به چهارشنبهسوری را میتوان در کتاب «تاریخ بخارا» نوشتهی ابوبکر محمد بن جعفر نرشخی (۲۸۶ تا ۳۵۸ هجری قمری) پیدا کرد. آنجا که مینویسد:
… و چون امیر منصور بن نوح به مُلک بنشست، اندر ماه شوال سال سیصد و پنجاه، به جوی مولیان، فرمود تا آن سرای را دیگر بار عمارت کردند و هر چه هلاک و ضایع شده بود بهتر از آن به حاصل کردند. آنگاه امیر به سرای بنشست و هنوز سال تمام نشده بود که چون «شب سوری» چنان که «عادت قدیم» است، آتشی عظیم افروختند. پارهای از آن بجست و سقف سرای در گرفت و دیگر باره جمله سرای بسوخت.
در شاهنامه هم اشارههایی به این جشن شده است که از قدمت آن خبر میدهد. از داستان رزم بهرام چوبینه با «پرموده» پسر ساوهشاه اطلاعاتی میشود به دست آورد. بخشی از این داستان را با هم میخوانیم.
هنگامی که هر دو سپاه آمادهی رزم بودند، ستارهبینی بهرام را پند میدهد که:
ستارهشمر گفت بهرام را
که در «چارشنبه» مزن کام را
اگر زین بپیچی گزند آیدت
همه کار ناسودمند آیدت
یکی باغ بد در میان سپاه
از این روی و زان روی بد رزمگاه
بشد «چارشنبه» هم از بامداد
بدان باغ کامروز باشیم شاد
ببردند پرمایه گستردنی
می و رود و رامشگر و خوردنی
…
ز جیحون همی آتش افروختند
زمین و هوا ار همی سوختند
همچنین داستان گذر سیاوش از آتش برای نشان دادن پاکی خود را هم دلیلی بر برپایی این جشن میدانند.
معنای لغوی چهارشنبهسوری
عبارت «چهارشنبهسوری» از دو کلمه تشکیل شده است که یکی به معنی روزی از روزهای هفته و دومی شکلی دیگری از کلمه سرخ است.
آداب و رسوم چهارشنبهسوری
چند روز قبل از چهارشنبه آخر سال، مردم به کوه و بیابان میرفتند و هیزم جمع میکردند. قبل از غروب این هیزمها را را در حیاط خانه، میدان شهر یا کوچه و برزنها در دستههای فرد با فاصله از هم میچیدند.
اندکی پس از غروب، آتش بر پا میکردند و از روی آن میپریدند. کسی نمیبایست به آتش فوت میکرد. اهل خانه همگی از روی آتش میپریدند. برای خاموش کردن آتش، آن را به حال خود رها میکردند تا خاموش شود یا روی آن آب میریختند.
آیینهای فرعی
آداب و رسوم چهارشنبهسوری شامل آیینهایی غیر از روشن کردن آتش هم بوده است که شاید برای نسل جوان چندان هم آشنا نباشند. آیینهای مختلف دیگری هم در بخشهای گوناگون ایران در زمان این جشن انجام میشود.
برای مثال، در تبریز مردم به چهارشنبهبازار میروند که خیلی زیبا با چراغ و شمع نورافشانی شده است. هر خانواده یک آینه، دانههای اسفند و یک کوزه برای سال نو خریداری میکند.
در بعضی دیگر از نقاط کشور، روز بعد از چهارشنبهسوری خانهتکانی شروع میشود. در شیراز، مردم آش رشته میپزند و برای خانههای همدیگر میبرند. مهمترین و مرسومترین آیینهای مرتبط با چهارشنبهسوری به قرار زیر است.
کوزهشکنی
در بیشتر شهرهای ایران کوزهها را پس از پریدن از روی آتش میشکنند؛ منشأ این آیین احتمالا به این عقیده برمیگردد که پریدن از روی آتش باعث انتقال بدیُمنی اهالی خانه به داخل کوزه میشود و شکستنشان بدیمنی را از بین میبرد.
در بین مناطق مختلف در چگونگی شکستن کوزه تفاوتهای اندکی وجود دارد. در تهران یک یا چند سکه درون کوزه جدید میگذارند و بعد از فراز بام به درون کوچه پرت میکنند.
تا اوایل دوره پهلوی، بسیاری از کسانی که در تهران ساکن بودند عادت داشتند که به نقارهخانه بروند و در اوقات مشخص همراه با نواختن نقاره کوزههایشان را به زمین بزنند.
در خراسان، قبل از شکستن کوزه، مقداری زغال، نمک، و سکه در آن قرار میدادند و بعد هر عضو خانواده با گرداندن کوزه به دور سر خویش، هرگونه بدیمنی و حادثه بد را به کوزه منتقل میکرد. در آخر کوزه از بالای پشتبام به کوچه میانداختند.
در شرق و جنوبشرق ایران، معمولا بهجای کوزههای نو، کوزههای بدون استفاده را انتخاب میکردند. شاید این رسم ریشه در نکتهای بهداشتی داشته باشد. ایرانیان باستان به این عقیده داشتند که نباید ظروف سفالین را بیش از یک سال در خانه نگاه داشت و چون سال به پایان خود نزدیک میشد و شب سوری میرسید، ظروف سفالین خانه را میشکستند.
ظروف سفالین بیلعاب هستند، زود کثیف و آلوده میشوند و چون نمیشود آنها را شست یا پاک کرد، تنها چاره شکستن آنهاست. از سوی دیگر با این کار تقاضا برای خرید کوزههای تازه بالا میرفت و باعث رونق کار استادکاران کوزهگر هم میشد و از کسادی بازار و بیکاری آنها جلوگیری میکرد.
آجیل مشکلگشا
در گذشته پس از پایان آتشافروزی، اهل خانه دور هم جمع میشدند و آخرین ذخیرهی دانههای نباتی را روی آتش با نمک بو میدادند و میخوردند. این دانهها ممکن بود تخمه هندوانه، گندم، فندق، تخمه کدو، پسته، تخمه خربزه، بادام، نخود و شاهدانه باشند.
اعتقادشان بر این بود که هر کس از این معجون بخورد در قیاس با دیگران خلقوخوی مهربانتری مییابد و کینه و حسد از وی دور میشود.
قاشقزنی
در این رسم، جوانها اعم از دختر و پسر، تکه پارچهای روی خودشان میکشند تا شناخته نشوند و به خانه اقوام و همسایگان خود میروند. صاحبخانه از صدای قاشقهایی که به کاسهها میخورد متوجه میشود و به کاسههای آنها آجیل چهارشنبهسوری، شیرینی، شکلات، نقل و پول میریزد.