حاج قاسم سلیمانی یکی از تاثیرگذارترین افراد در حوزه سیاست ایران، چه سیاست داخلی و چه خارجی بود. این شخصیت تمایل چندانی به مصاحبه و صحبت کردن نداشت، بلکه مرد عمل بود و با حضور مستقیم در مناطق بحرانی و حساس به ارائه خدمت می پرداخت. ماشین حمل این شخصیت بزرگ و همراهانش به دستور مستقیم رییس جمهور وقت ایالت متحده امریکا، دونالد ترامپ، در فرودگاه بغداد مورد اصابت پهباد امریکایی قرار گرفت و سبب شهادت ایشان و همراهانشان گردید.
این حادثه ماجرای سخت انتقام ایران را به همرا داشت که سبب شد تا موشک های ایرانی به محل نظامیان امریکایی در عراق فرستاده شوند و خرابی هایی را ایجاد نمایند.
حاج قاسم سلیمانی به عنوان یک شخصیت نظامی، دارای جنبه هایی از شخصیت های والای یک مرد ایرانی و اسلامی هم بودند به همین دلیل تصمیم گرفتیم تا این مطلب را به زندگی شخصی و شغلی ایشان اختصاص دهیم و ناگفته هایی را از زندگی نامه ایشان بیان کنیم. زیرا ایشان می توانند یک الگوی کامل برای یک جوان ایرانی و اسلامی باشند. با ما همراه باشید.
زندگی نامه حاج قاسم سلیمانی
حاج قاسم سلیمانی ۲۰ اسفند سال ۱۳۳۵ در روستای قنات ملک از توابع رابر کرمان در یک خانواده کارگری چشم به جهان گشود. ۱۱ سال بیشتر نداشت که پس از پایان تحصیلات ابتدایی به کرمان رفت.
اولین شغل
پس از اخذ دیپلم به شغل بنایی مشغول شد و بعدها فعالیت خود را به عنوان پیمانکار در اداره آب کرمان آغاز کرد.
پس از پیروزی انقلاب
با پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ همزمان با پیمانکاری در اداره آب کرمان به صورت افتخاری به عضویت سپاه کرمان درآمد. پیش از آغاز دفاع مقدس و با شورش کردها به مناطق غرب کشور رفت. در حوادث انقلاب اسلامی ایران با روحانی مشهدی به نام رضا کامیاب آشنا شد که او را وارد جریانات انقلاب کرد. سهراب سلیمانی برادر شهید میگوید که او یکی از گردانندگان اصلی راهپیماییهای کرمان در زمان انقلاب بود.
آغاز دفاع مقدس
هنگامی که عراق در سال ۱۳۵۹ به ایران حمله کرد، حاج قاسم سلیمانی چندین گردان از کرمان را آموزش داد و به همراه آنها راهی مناطق عملیاتی جنوب کشور شد. او حتی در دورهای فرماندهی سپاه آذربایجان غربی را نیز برعهده داشت.
تاسیس لشکر ثارالله و نخستین فرمانده این لشکر
اواخر سال ۱۳۶۰ سردار سرلشکر پاسدار محسن رضایی فرمانده کل سپاه پاسداران طی حکمی سردار سلیمانی را به فرماندهی تیپ ثارالله منصوب کرد. او بسیار زیرک بود و با استفاده از همین ویژگی در عملیاتهای مختلفی همچون والفجر ۸، کربلای ۱، کربلای پنج، تک شلمچه و چندین عملیات دیگر بسیار موفق عمل کرد که حاصل آن کارنامهای درخشان در این دوران بود.
سرادر شهید سلیمانی در بخشی از خاطراتش ماجرای اولین حضورش در جبهههای دفاع مقدس را اینگونه بیان میکند:
من (در ابتدای حضور در سپاه) عضو مرکز آموزش سپاه کرمان بودم و مرکز آموزش (آن وقت) خودش را مسئول نیروهای حاضر در جبهه میدانست؛ چون هنوز یگان رزم استان تشکیل نشده بود و به نوعی صاحب نیروها بود. آن سالها دو واحد در سپاه محوریت داشتند: یکی واحد عملیات و دیگری واحد آموزش که به همین دلیل، برای سرکشی به نیروها و اطلاع از وضعیت آنها به اهواز رفتم. وقتی ما به خط کرخهکور رسیدیم، خاکریز زده بودند و ما آمدیم برای بازدید از خاکریز.
بچهها آنجا در حدود یک گروهان بودند. من با آقای مهاجرانی با هم آمدیم پشت خاکریز، کمی رفتیم بالا لب خاکریز ایستاده بودیم و خط عراقیها را نگاه میکردیم، ایشان کلاهآهنی هم سرش بود، ناگهان دیدیم که افتاد، تیر خورده بود پیشانیاش و فوراً به بیمارستان اعزامش کردیم.
آمدم “گلف” نزد حسن باقری و گفتم: «میخواهم توی جبهه بمانم، نمیخواهم برگردم کرمان.» پرسید: «میخواهی چیکار کنی؟» گفتم: « فرقی نمیکند، هرکاری که در توانم باشد انجام میدهم.» ایشان مرا فرستاد به جبههی شوش، آن وقت هم فرماندهی جبههی شوش مرتضی قربانی بود.
مرتضی جبهه را آماده میکرد برای عملیات “فتح المبین” که البته من این را نمیدانستم. در هرحال آنجا به عنوان جانشین مسئول خط بود و من جانشین آقای اکبری معرفی شدم.
مبارزه با اشرار و قاچاقچیان
سردار حاج قاسم سلیمانی پس از پایان جنگ ایران و عراق در سال ۱۳۶۷ به کرمان بازگشت و درگیر جنگ با اشراری شد که از مرزهای شرقی ایران هدایت میشدند. او تا قبل از انتصاب به فرماندهی سپاه قدس، با باندهای قاچاق مواد مخدر در مرزهای ایران و افغانستان میجنگید.
نیروی قدس سپاه و انتخاب به عنوان دومین فرمانده این نیرو
سردار حاج قاسم سلیمانی در سال ۱۳۷۹ با حکمی از سوی امام خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی پس از سردار احمد وحیدی به عنوان دومین فرمانده این نیرو انتخاب شد. او در این نیرو فعالیتهای گستردهای در زمینه تقویت و گسترش فعالیتهای محور مقاومت داشت. در واقع این فعالیتهای سردار سلیمانی در کنار شهید عماد مغنیه بود که سبب قدرتمندتر شدن این نیرو و ناکامی رژیم صهیونیستی در رسیدن به اهداف خود در خصوص فلسطین و همچنین لبنان شد.
ارتقا به درجه سرلشکری توسط فرمانده کل قوا
سال ۱۳۸۹ بود که سردار سرتیپ پاسدار حاج قاسم سلیمانی به جهت خدمات فراوان خود از سوی امام خامنهای فرمانده معظم کل قوا و رهبر معظم انقلاب اسلامی با یک درجه ارتقاء به درجه سرلشکری رسید.
حضور در عراق، سوریه و مبارزه با داعش
سردار شهید حاج قاسم سلیمانی شخصیتی بسیار برجسته در جبهه مقاومت و از یادگاران دوران دفاع مقدس بود. هنگامی که خبر شهادت او در رسانهها اعلام شد شاید بسیاری از مردم هنوز باورشان نمیشد که چنین اتفاقی رخ داده است، او چهره درخشان و برجسته محور مقاومت به ویژه در دوران مبارزه با شجره خبیثه ملعونه داعش بود. این شهید بزرگوار توانست جبهه مقاومت را در سراسر جهان تشکیل دهد و به همین دلیل هم آمریکا و صهیونیستها و همه کفار مخالف سردار سلیمانی هستند.
فرمانده لشکر ۴۱ ثارالله در دفاع مقدس، سازماندهنده نیروهای حزب الله در جنگ ۳۳ روزه لبنان و فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران و کابوس داعش و جبههالنصره و دار و دستهشان سال گذشته هدف اقدام تروریستی دولت آمریکا قرار گرفت. واکنشها به شهادت سرلشکر سلیمانی که برای بسیاری همچنان همان «حاج قاسم» سالهای جنگ بود در ۶۳ سالگی و پس از نزدیک به چهار دهه مبارزه بی وقفه نشان از محبوبیت کمیاب یک چهره نظامی داشت.
داعش و نقش مخرب آن در غرب آسیا
هنگامی که داعش در سال ۲۰۱۱ میلادی پیشرویهای خود را در مناطق عراق و سوریه آغاز کرد؛ این سردار سلیمانی بود که با حضور خود در این مناطق و با تشکیل جبهه مقاومت کمر یزیدیان زمان را شکست.
دولت اسلامی عراق در آن زمان عملیاتهای تروریستی زیادی را در عراق پایهریزی کرد؛ بعد از دستگیری «ابوعمر البغدادی»، ابوبکر البغدادی در سال ۲۰۱۰ میلادی به عنوان سرکرده این گروه تروریستی تعیین شد؛ همزمان با آغاز بحران در سوریه، عناصر گروه تروریستی دولت اسلامی عراق فعالیتهای خود در سوریه را آغاز کردند و شاخه این گروهک در عراق با نام «جبهه النصره لاهل الشام» تشکیل شد و در نهایت در سال ۲۰۱۳ ابوبکر البغدادی در پیامی صوتی ادغام «جبهه النصره» و «دولت اسلامی در عراق» را اعلام کرد تا گروهک تروریستی داعش دولت اسلامی در عراق و شام تشکیل شود.
داعشیهای تروریست خیلی زود و در اوائل سال ۲۰۱۴ با انجام عملیاتهای تروریستی و کشتار بیرحمانه مردم وارد شهر فلوجه در استان الانبار عراق شدند و پس از آن نیز در شهرهای مختلف این کشور تحرکاتی را انجام دادند.
خرداد سال ۱۳۹۳ تروریستهای داعش که از حمایت دشمنان استقلال عراق و منطقه غرب آسیا برخوردار بودند، به مرکز استان نینوی در عراق یعنی موصل حمله و فقط در چند ساعت این شهر را تصرف کردند.
سردار سلیمانی با تشکیل محور مقاومت با نیروهایی مانند جنبش النجباء و کتائب حزبالله و همچنین حشدالشعبی در عراق و گروههایی نظیر بسیج مردمی سوریه و اتحاد آنها با مدافعان حرم از ایران و تیپ فاطمیون و زینبیون در مقابل داعش ایستادگی کرد و در نهایت با رشادتهای فراوان در حالی که به گفته بسیاری از فرماندهان نظامی داعش تا پشت دروازههای کاخ ریاست جمهوری سوریه رسیده بودند و هیچ کس فکر نمیکرد که دیگر امیدی به شکست داعش باشد؛ سردار سلیمانی به همراه مدافعان حرم ایستاد و مانع از گسترش و ظهور بیشتر داعش در منطقه غرب آسیا شد.
در نهایت در سی ام آبان ماه سال ۹۶ بود که سرلشکر قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه در نامهای به رهبر معظم انقلاب اسلامی پایان رسمی حکومت گروه تروریستی داعش را اعلام کرد. این اتفاق مهم با پایین کشیدن پرچم داعش در شهر بوکمال سوریه نهایی و به همگان نیز اعلام شد.
در واقع این وعده صادقی بود که در آخرین روزهای تابستان همان سال هم از سوی فرمانده نیروی قدس سپاه در مراسم اربعین یکی از فرماندهان جبهه مقاومت شهید «مرتضی حسینپور» در گلزار شهدای شلمان لنگرود هم از سوی او اعلام شد.